شانه ای می شدم و در ژرفای شبهایت به آرامش می رسیدم اگر مرا به حریمت راهی بود به روی گونه های می خزیدم و همراه با تبسم های شیرینت قله های ابتهاج را در می نوردیدم اگر مرا به حریمت راهی بود
بر لبانت می نشستم و ترانه ی عشق و شیدایی را نجوا می کردم اگر مرا به حریمت راهی بود
پوپکی می شدم و شب تا به صبح در کنار بسترت می آرمیدم اگر مرا به حریمت راهی بود بر خامه ی قلمت جاری میشدم
بر سپیدی صفحه ی کاغذت می چکیدم و می نگاشتم که نازنینم آیا مرا به حریمت راهی هست؟؟؟؟؟؟؟؟